آزادوار

زمانه پندی آزادوار داد مرا

آزادوار

زمانه پندی آزادوار داد مرا

معانی آزادوار

۱- نام لحن و نوایی از موسیقی اصیل ایرانی  

 صلصل باغی به باغ اندر همی نالد بدر        بلبل راغی به راغ اندر همی نالد بزار         

۲- آزادوار متشکل از دو بخش یکی آزاد (صفت آزادی)+ وار (پسوند روش و گونه و مانند)‌ به معنی روش و گونه آزادگی.  روش آزادگی زیستن. با خوی و خصلت آزادمردان. چون آزادمردان.

تاریخچه آزادوار

*به نقل از وبگاه اختصاصی دانشجویان آزادوار 

موقعیت جغرافیایی : 

آزادْوار، یا آزاذْوار یا اَزادْوار، یکی از آبادیهای دهستان پایین جوین، از بخش جغتای شهرستان سبزوار، از استان خراسان (سازمان برنامه و بودجه، 21/165). آزادوار در ْ56 و َ42 (فرهنگ آبادیهای کشور: َ39) طول شرقی و ْ36 و َ45 عرض شمالی در فاصلة یک کیلومتری شمال راهآهن تهران ـ مشهد، 5 کیلومتری ایستگاه آزادوَر، 40 کیلومتری بخش جغتای و 150 کیلومتری شهر سبزوار واقع است و از شمال به کوه مراد، از شرق به جلیلآباد و ایستگاه راهآهن آزادوَر، از جنوب به کوه درخت بید و از غرب به عبدلآباد محدود میشود. این آبادی و ایستگاه آزادور و آبادیهای مجاور آنها در درهای شرقی غربی به عرض تقریبی 7 تا 12 کمـ ، میان کوههای ساتیلموش (به ارتفاع 1213 متر) و مراد (به ارتفاع 1265 متر) در شمال و کوههای کمرسرخ، درخت بید و قرهچشمه (به ارتفاع 1575 متر) در جنوب واقع شدهاند. رودخانة جوین (کالِ شور) در شمال این دره و زمینهای زراعتی آبادیهای واقع در آن و در جنوب کوههای ساتیلموش و مراد و به موازات آنها، از شرق به غرب، جریان دارد و یک رشته قنات که از دامنة کوه مراد، از شمال غربی به جنوب شرقی جاری است، از آزادور میگذرد (سازمان جغرافیایی کشور، نقشة عملیات مشترک؛ جهادسازندگی، فرهنگ اجتماعی، 203؛ همان، فرهنگ اقتصادی،  203٩ 

 سابقة تاریخی: 

 به گفتة بلاذری (د 279ق/892م) در 28 یا به قولی 29ق/649 یا 650م عثمانبن عفان ولایت بصره به عبداللهبن عامربن کُریز داد. عبدالله خود به جنگ خراسان شد. در خراسان ابوسالم یزیدبن یزید جرشی را به فتح نیشابور گسیل کرد. ابوسالم پس از گشودن نیشابور جوین را نیز گشود و بردة بسیار گرفت (صص 158-159، قس: یعقوبی، 2/59). حاکم نیشابوری (د 405ق/1058م) «به نقل صحیح از ثقات» مینویسد: «عبداللهبن عامر سرعت نمود و سعی فرمود و عنقریب به آزادوار جوین نزول کرد» (ص 125) و گردیزی در حدود 442ق/1050م نوشته است: «بعضی گویند ]ابنعامر[ به قومس آمد و پس به گویان ](جوین)[ آمد و آنجا مقام کرد و ]از[ آنجا به آزادوار آمد و صلح کرد و ... به نیشابور آمد ... اندرسنة تسع و عشرین» (ص 227). متون تاریخی و جغرافیایی تا پیش از یورش مغول و ویران شدن نیشابور و توابع آن (618ق/1221م) خبر از آبادانی بسیار آزادوار میدهند: اصطخری و ابنحوقل از آزادوار به عنوان یکی از شهرهای نیشابور چون بوزجان، زوزَن، ترشیز و سبزوار یاد میکنند (مسالکالممالک، 257، صورهالارض، 16). مقدسی (نیمة دوم سدة 4ق/10م) نیز آزادوار را «شهرِ» گویان (مرکز جوین) میخواند و آن را آباد و پرجمعیت و حاصلخیز توصیف میکند (ص 465)، و حدودالعالم آن را «شهرکی» توصیف میکند «در بیابان با نعمت بسیار و بر راه گرگان» (ص 89). جوینی مینویسد که جدّ پدرش در 588ق/1192م در این قصبه به خدمت سلطاننکش خوارزمشاه رسید (2/28). یاقوت که خود این «شهرک» را دیده است مینویسد: آزادوار قصبة کورة جوین، از اعمال نیشابور و نخستین بخش این کوره از سوی ری است؛ و زمانی که من آن را دیدم. آباد و پرجمعیت و دارای بازار و مساجد بود و در بیرون آن یکی از بازرگانان رهگذر کاروانسرایی بزرگ ساخته است (معجمالبلدان، 1/230-231). بنابر اطلاعاتی که از این مآخذ به دست میآید میتوان احتمال داد که شهرت و اهمیت آزادوار در این دوران بیشتر به سبب واقع شدن آن بر سر راه ارتباطی وی، خراسان و گرگان بوده است. لسترنج از دو راه ارتباطی بسطام (در ایالت قومس) و نیشابور سخن میگوید: یکی راهِ نزدیکترِ چاپاری در امتداد کویر که از سبزوار میگذشت، دیگری راهِ نزدیکتر کاروانرو که دشت جوین و آبادیهای آن، ازجمله آزادوار، در مسیر آن بود (ص 417؛ نکـ مؤیّد ثابتی، 220). از منابع کهن و نیز مطالعات جدید برمیآید که راه دوم باید همان راه ابریشم باشد که از آزادوار نیز میگذشته است (ناصرخسرو، صص 3-4؛ حکمت 1457). با اینکه پس از یورش مغول آزادوار همچنان موقعیت ارتباطی خود را داشته است (گابریل، 295)، ولی تا مدتها آبادانی پیشین را باز نیافت. مستوفی در 740ق/1339م از آن به عنوان «دیه آزادوار» یاد میکند (ص 174). با اینهمه بایست در دورة صفوی جایی نسبتاً آبادان بوده باشد، زیرا نام آن در کنار حاکمنشینهای دیگری چون ابیورد، نسا، اسفراین و تربت آمده و مبلغ مالیات پرداختی آن به «بیگلربیگی مشهد مقدس» 139 تومان و 530‘3 دینار بوده است (باستانی پاریزی، 193). به نظر نمیرسد که آزادوار در دورة قاجار از آبادی و اهمیت برخوردار بوده باشد و آنچه اعتمادالسلطنه دربارة آن نوشته است (ص 26)، چیزی جز ترجمة مطالب یاقوت (د 626ق/1229م) در ذیل آزادوار نیست (نکـ معجمالبلدان، 1/230-231) . 

مشاهیر: 

 شخصیتها و دانشمندان مشهوری از این سرزمین برخاستهاند: 1. ابوعبدالله محمدبن حفصبن محمدبن یزید شعرانی آزادواری، شیخثقه (د 313ق/925م)؛ 2. ابراهیمبن عبدالرحمنبن سهل آزادواری (سدة 4ق/10م)؛ 3. ابوموسی هارونبن محمد آزادواری جوینی، ادیب و فقیه (زنده تا 310ق/922م)، (سمعانی، 1/76-77)؛ 4. امامالحرمین، عبدالملکبن عبدالله نیشابوری (419-487ق/1029-1086م)، (یاقوت، المشترک، 116)؛ 5. ابوالعباس محمودبن محمد آزادواری؛ 6. ابوحامد احمدبن محمد آزادواری، (یاقوت، معجمالبلدان، 1/231)؛ 7. بهاءالدین محمد جوینی (د 678ق/1279م)؛ 8. علاءالدین عطاملک جوینی، مؤلف تاریخ جهانگشای (623-681ق/1226-1228م)؛ 9. خواجهشمسالدین محمد جوینی، صاحب دیوان (د 683ق/1284م)، (دولتشاه، 83).  

وضعیت کنونی: 

 آزادوار اکنون دهی است با 388 خانوار جمعیت و 388 واحد مسکونی که بیشتر اهالی آن به زراعت، باغداری و کارگری ساده اشتغال دارند. یک رشته قنات، 14 چاه عمیق و یک چاه نیمهعمیق منابع آب کشاورزی آنهاست. گندم (1000 هکتار)، جو (500 هکتار) و چغندرقند (1000 هکتار) مهمترین فرآوردههای زراعتی آنجاست. دامداری نیز در کنار کشاورزی معمول است (510 گاو و گوساله، 000‘12 گوسفند و بره و 000‘6 بز و بزغاله). این آبادی دارای برق، یک حمام، یک دبستان و یک مسجد است (جهادسازندگی، فرهنگ اقتصادی، 203-204؛ همان، فرهنگ اجتماعی، 203).  آزادوار از طریق ایستگاه آزادوَر با راهآهن تهران ـ مشهد ارتباط مییابد. این دستگاه اکنون با 100 خانوار جمعیت و 100 واحد مسکونی یکی از 9 آبادی دهستان پایین جوین است که دارای برق، آب لولهکشی، 3 حمام، درمانگاه، یک دبستان و مدرسة راهنمایی و مسجد، صندوق پست و تلفن است، و اهالی آنجا بیشتر به خدمات دولتی، و گروهی نیز به دامداری اشتغال دارند (جهادسازندگی، فرهنگ اقتصادی، 203؛ همان، فرهنگ اجتماعی، 203).

 آثار تاریخی:

مقبرة سیدحسن غزنوی، ملقب به اشرف (د 565ق/1170م)، شاعر روزگار مسعودبن ابراهیم و بهرامشاه غزنوی، با گنبد و ایوان نسبتاً بلند و اینواچههای دو طبقهاش بزرگترین بنا و تنها اثر تاریخی آزادوار است. ابنبقعه موقوفاتی دارد و زیارتگاه مردم آبادیهای منطقه است (مؤید ثابتی، 221؛ مولوی، 94).  

منابع و مآخذ:  

ابنحوقل، ابوالقاسم محمد، صورهالارض، ترجمة جعفر شعار، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1345ش؛ ابوالفداء، اسماعیل، تقویم البلدان، به کوشش رنو و دوسلان، پاریس، 1840م؛  

اصطخری، ابراهیم، مسالکالممالک، لیدن، 1927م؛  

اعتمادالسلطنه، محمدحسنخان، مرآتالبلدان، تهران، 1294ق؛  

ایرانشهر، تهران، کمیسیون ملی یونسکو در ایران، 1343ش؛  

باستانی پاریزی، محمدابراهیم، سیاست و اقتصاد عصر صفوی، تهران، صفی علیشاه، 1362ش؛ بلاذری، احمدبن یحیی، فتوحالبلدان، ترجمة آذرتاش آذرنوش، تهران، سروش، 1364ش؛  

جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشا، به کوشش محمد قزوینی، لیدن، 1329ق/1911م؛ جهادسازندگی، فرهنگ اجتماعی، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، 1363ش؛  

همان، فرهنگ اقتصادی، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، 1363ش؛  

حاکم نیشابوری، محمدبن عبدالله، تاریخ نیشابور، تلخیص خلیفة نیشابوری، به کوشش بهمن کریمی، تهران، ابنسینا، 1339ش؛  

حدودالعالم، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، طهوری، 1362ش؛  

سازمان جغرافیایی کشور، نقشة عملیات مشترک، تهران، 1354ش؛ میامی، N140-41؛  

سازمان برنامه و بودجه، فرهنگ آبادیهای کشور، تهران، 1361ش؛  

سمعانی، عبدالکریم، الانساب، حیدرآباد دکن، مطبعه دائرهالمعارف العثمانیه، 1382ق/1962م؛ گابریل آلفونس، تحقیقات جغرافیایی راجع به ایران، ترجمة فتحعلی خواجهنوری، تهران، ابنسینا، 1348ش؛  

گردیزی، عبدالحیبن ضحاک، تاریخ، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، دنیای کتاب، 1363ش؛ لسترنج، گای، سرزمینهای خلافت شرقی، ترجمة محمود عرفان، تهران، علمی و فرهنگی، 1364ش؛  

مؤیّد ثابتی، علی، تاریخ نیشابور، تهران، انجمن آثار ملی، 1355ش؛  

مستوفی، حمدالله، نزههالقلوب، به کوشش گای لسترنج، لیدن، 1331ق؛  

مقدسی، محمدبن احمد، احسنالتقاسیم، ترجمة علینقی منزوی، تهران، شرکت مؤلفان و مترجمان ایران، تهران، 1361ش؛  

مولوی، عبدالحمید، آثار باستانی خراسان، تهران، انجمن آثار ملی، 1354ش؛  

همو، «آثار تاریخی و رجال جوین»، نامة آستان قدس، مشهد، س 7، شمـ 2 (بهمن 1346ش)؛ ناصرخسرو، معینالدین، سفرنامه، به کوشش محمد دبیر سیاقی، تهران، زوار، 1356ش؛  

یاقوت حموی، ابوعبدالله، المشترک، به کوشش ف. ووستنفلد، گوتینگن، 1846م؛  

همو، معجمالبلدان، به کوشش ف. ووستنفلد، لایپزیک، 1866-1870م؛  

یعقوبی، احمدبن ابییعقوب، تاریخ، ترجمة ابراهیم آیتی بیرجندی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1356ش.